رد شدن به محتوای اصلی

ارد بزرگ میگوید: پیوند ما تنها با زندگان نیست، همه ی ما پیوندی ابدی با نیاکان و اسطوره های سرزمین خویش داریم

ارد بزرگ میگوید: پیوند ما تنها با زندگان نیست، همه ی ما پیوندی ابدی با نیاکان و اسطوره های سرزمین خویش داریم

برخی از آدمیان چنان در خودنگری یا خرده نگری فرو رفته اند که گویا هزاران سال کسی جز آنها در گیتی نزیسته است، یا اگر کسانی زیسته اند، به شمارشان نمی آورد. نکته ی باریکی که پیرامون این دسته از آدمیان میتوان به دیده آورد، ناچیزی بزرگیست که آنان، خود را در آن فرورفته میبینند.
«در باختر، انسان به گونه ای بی پایان ناچیز است؛ و بخشش خدا همه چیز، به شمار میرود (روانشناسی و شرق؛ یونگ)»

برخی دیگر از آدمیان همانند خاوریان، همگونه های خود را چون اندامواره های یک پیکره میبینند، ازینرو آدمیان را دارای سرنوشتی پیوسته و بهم بسته شده میبینند.
« در خاور، انسان، خداست و خود را نوزایی میکند (روانشناسی و شرق؛ یونگ)»

در این میان، "ارد بزرگ" همنوا با نیاکان اهوراکیش خود، پیوند آدمیان را تنها با دیگر باشندگان زنده ی گیتی نمیداند بلکه زندگان گیتی را در پیوستگی همیشگی با نیاکان مرده و اسطوره های سرزمین خویش میداند، و این نکته ایست شگفت که "ارد" در جایی دیگر نیز آن را به گونه ای دیگر بازگویی کرده است:

ارد بزرگ میگوید: روان زندگان و مردگان در یک ظرف در حال چرخشند

بدین معنی که آینده و اکنون و گذشته، در چرخشی گردونه ای از یکدیگر تاثیر میپذیرند. این گزاره را هنگامی بهتر در می یابیم که با نگاهی به اندیشه های نیاکانمان، پایستگی فرهنگی گذشته خود با کنونمان را دریابیم.

نیایشی به نام [همازورِ فروردینگان] یگانگی نیروی مردم با نیروی همه نیکان درگذشته ی جهان و نیکان آینده که خواهند آمد را آرزو میکند. زیرا اگر بر تن جهان در گذشته ستمی رسیده باشد، امروز نیز از آن در رنج است و فرداها نیز ......

در تایید گفته "ارد" میتوانیم ردپای سنتی دیرینه را بیابیم. ایرانیان هر ساله پیش از آغاز نوروز بر روی پشت بامهای خود آتشی می افروختند تا "فروهرها و روانهای درگذشتگان" هنگام فردآمدن از آسمان، بتوانند راه خانه را بیابند. در این روز، همگان با خانه تکانی، فرودآیی چنین میهمانان آسمانی را به فال نیک میگرفتند. هنوز هم ایرانیان این سنت را پاس میدارند، با رفتن سر خاک درگذشتگان خویش، همچنین با گرفتن آتش چهارشنبه سوری و خانه تکانی ....

« در بند 49 از کرده ی 13 از فروردین یشت آمده: (فروهرهای نیک توانای خوشبختی افزای پاکان را میستاییم که در همسپتمدم گاه، برای آگاهی یافتن از خاندانشان، همچنین به یاری می آیند. آنگاه برای ده شب در اینجا به سر میبرند)
شب فروآمدن فروهرها در دوران باستان در "قرآن" به شب قدر نامی شد. سوره ی قدر: اِنا اَنزَلناهُ فی لَیلَه القَدر ...
(ما فروفرستادیم در شب قدر. تو چه میدانی این شب قدر چیست. شب قدر شبیست که از هزار شب بالاتر است. در این شب فرشتگان و فروهرها فرود میآیند. به فرمان خداوند، برای کارهایی مهم و تا هنگام سپیده درود میفرستند)
(طالع بینی آریایی؛ پروفسور فاروق صفی زاده )»

برای درک بهتر گفتارمان؛ صفحه ای را در نظر بگیرید، با عرضی کرانمند به پهنای گیتی [درازا، پهنا و بلندیِ گیتی سه بعدی را بر یک بعد سوار کرده ایم]، و طولی بیکرانه به درازای زمان. خطی مستقیم در عرض و به موازات طول از یکسوی گیتی به سوی پهنه ی دیگرش بکشید. این خطِ پویا با سرعتی یکنواخت [نه همیشه] سراسر پهنه ی گیتی را در طول بیکرانه ی زمان میپیماید. این خط گویای زمان حال است. نقاطی که مدتی پیش از روی آن گذشته، را زمان گذشته و نقاطی را که هنوز به آنها نرسیده است آینده بیانگارید. در این پویانمایی، تنها نقاطی توانایی دگرگون ساختن خویش را دارند، که روی خط هستند (آدمیانی که در زمان حال کاری انجام میدهند). صحنه پیوسته بجاست، اما آنها هرکاری نمیتوانند انجام دهند. کنشهای آنان در پیوستگی با گذشته است، زیرا صفحه هستی، از زمان گذشته، و به دست نیاکانمان چین و چروکهایی اخلاقی [از آنجا که گفتارمان درباره اندیشه ایرانیست، بر روی اخلاق ایرانی تمرکز کرده ایم] برداشته که بر کنش اکنونمان اثر میگذارد.

در این میان، با هر آینکی [عینک] که بنگریم الگوهایی بر کنشهای جهان روان هستند. این الگوها، مرده ریگ نیاکانمان برای ما هستند که با شناخت آنها به اسطوره ها پیوند میخوریم.


مسعود اسپنتمان
انجمن گل سرخ
http://30min.mastertopforum.net/-vt348.html

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

فرزانه شیدا ، بانوی اهل قلم

فرزانه شیدا شاعر و پژوهشگر ایرانی متولد 1340 و مقیم شهر اسلو در کشور نروژ است . سروده های او سرشار از احساسات پاک و زیبای یک بانوی ایرانی ست . در ایران هم میهنان او را با بررسی اندیشه های ارد بزرگ (Orod Bozorg) می شناسند . بررسی های عمیق او بر اندیشه های یک فیلسوف بسیار خواندنی و آموزنده است . فرزانه شیدا با نگاهی روان شناختی و گاها جامعه شناسانه افکار و نظریات ارد بزرگ را مورد پژوهش قرار می دهد . کتاب یازده جلدی ((بعد سوم آرمان نامه)) حاصل سالها پژوهش اوست . تسلط فرزانه شیدا بر ادبیات غنی فارسی و اشراف کامل بر صنایع ادبی ، از او یگانه ایی ساخته است ، که باعث شده بسیاری او را مرجع خویش در امر سرودن و شعر نمایند . متاسفانه آب و هوای سرد کشور نروژ ، این شاعر سرشناس کشورمان را دچار درد های عضلانی طولانی مدت نموده است در این شرایط و با این که بخش عمده ایی از فعالیتهای اجتماعی او کاسته شده اما با شور و عشق به مردم کشورش ایران همچنان می نگارد و نسل امروز را همچون یک مادر مهربان همراهی می نماید . برای این بانوی فرهیخته کشورمان آرزوی طول عمر و سلامتی می نماییم

chokouhe Omrani

زندگی نامه شکوهه عمرانی شاعر ، مترجم و فعال اجتماعی ایرانی مقیم کشور سوییس شهر ژنو  شکوهه عمرانی را بیشتر اهل ادب و شعر با نام شیرین می شناسند او زاده شهر "سهراب" کاشان همیشه زیبا است . تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه در زادگاهش بوده ، سپس به منظور ادامه ی تحصیل به تهران می آید و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته ی مترجمی در همان جا به پایان می رساند . مدتی در سازمان برنامه و بودجه بعنوان کارشناس مشغول به کار می شود و بعد از چند سال خدمت در این سازمان بعلت ماموریت همسرش به سویس می آید و در ژنو موفق به اخذ دیپلم زبان فرانسه از دانشگاه این شهر می گردد او موفق می شود مدرک خدمات اجتماعی از انستیتو مطالعات اجتماعی را نیز کسب کند . در ژنو در سازمانهای مختلف فرهنگی مشعول به کار می شود و هم اکنون عضو چندین سازمان خیریه فرهنگی و هنری می باشد .از 5 سال پیش شروع به سرودن شعر می نماید . در واقع ذوق سرودن شعر در او با خواندن اشعار پدر بزرگش سید رضا صانعی کاشانی جان می گیرد و مرگ مادر شوریدگی و سرآیندگی را در او به وجود می آورد و نخستین شعرش را برای مادرش می سراید .

کاش میشد در کوهستان بمانم

به کوهستان می نگرم ، درونم سرشار از نیرو می شود کوهها سر فرود می آورند ، و می گویند : باز ما را درخواهی نورد . ارد بزرگ کاش میشد در کوهستان بمانم به کوهستانی زیبا و روح افزا رسیده ام آرامشی دلپذیر حکمفرماست از پنجره به بیرون مینگرم پرواز دسته جمعی پرندگان مهاجر، آسمان نیلگون و کوههای سراسر سبز که با نور نقره فام آفتاب مزین شده چشمانم را نوازش میدهد آهنگ دلپذیر زنگوله ی گاو ها موسیقی دلنشینی را مینوازد. در اینجا از آدمیانی که کلامشان و لبخندشان دروغین است خبری نیست آدم های ریا کار و پنهانکار آدمهایی که به فرمان خود نمی زیند و در زندان قید وبند اسیرند آدم های تهی از عواطف انسانی که همچون عروسکهای متحرک به هر سو روانند و نقشه ی ویرانی تو را در سر میرورانند آدمهاییکه از ترس چشم زخم تو را از خود میرانند اینجا کسی بیکار نیست کسی در غم نان وآب نیست از تبعیض نژادی ، مذهبی خبری نیست از فقر ونابرابری اثری نیست از جنگ و خشونت هم خبری نیست کاش میشد در کوهستان بمانم شکوهه عمرانی ژنو / سوییس http://chokouh.tk